ژانرها

دانلود فیلم های 1962

Hara-Kiri
صلح در قرن هفدهم ژاپن باعث فروپاشی قبیله های جنگجو توسط شوگونات شد و هزاران سامورایی را بیکار و به فقر انداخت. یک پایان شرافتمندانه برای چنین سرنوشتی تحت قانون سامورایی، خودکشی آیینی یا هاراکیری (خودآزاری روده) است. یک جنگجوی بزرگ به نام هانشیرو سوگومو (تاتسویا ناکادای) به دنبال پذیرش در خانه یک ارباب فئودال است تا این عمل را انجام دهد. در آنجا، او از سرنوشت دامادش، یک سامورایی جوان که به دنبال کار در خانه بود، می‌فهمد، اما در عوض به طرز وحشیانه‌ای مجبور به مرتکب شدن هاراکیری سنتی با تیغه‌ای کسل‌کننده بامبو شد. در فلاش بک ها، سامورایی داستان غم انگیز دامادش را تعریف می کند و اینکه چگونه مجبور شد شمشیر واقعی خود را بفروشد تا از همسر و فرزند بیمار خود حمایت کند. بنابراین تسوگومو یک مسابقه پرتنش انتقام از خانه را به راه می اندازد.
Dr. No
(دکتر نو)
جیمز باند ۰۰۷ بهترین مأمور بریتانیا است و در یک مأموریت هیجان‌انگیز برای حل قتل مرموز یک مأمور دیگر قرار دارد. این مأموریت او را به جامائیکا می‌برد، جایی که با کوارل و یک مأمور وفادار سی‌آی‌ای، فلیکس لایتر، همکاری می‌کند. در حالی که از تارانتولاها، «اژدهایان آتش‌فشان» و سه آدمکش معروف به نام «سه موش کور» فرار می‌کند، باند با زن زیبای هانی ریدر روبه‌رو می‌شود و با دکتر نو، شرور شرور، رودررو می‌شود.
The Manchurian Candidate
(کاندیدای منشوری)
سرهنگ بنِت مارکو (فرانک سیناترا) یک افسر اطلاعاتی در ارتش ایالات متحده است. او با شجاعت به عنوان کاپیتان در جنگ کره خدمت کرده و گروهبان او، ریموند شاو (لورنس هاروی)، حتی مدال افتخار دریافت کرده است. اما مارکو با یک مشکل بزرگ مواجه است: او دچار کابوس‌های مکرر می‌شود، کابوس‌هایی که در آن دو نفر از اعضای گروهش توسط شاو کشته می‌شوند. او به مرخصی بیماری نامحدود فرستاده می‌شود و به دیدار شاو در نیویورک می‌رود. شاو، از طرفی، در زندگی خود موفق شده است، علیرغم مخالفت‌های مادر سلطه‌گرش، خانم النا شاو ایزلین (دیم آنجلا لنسبری). او یک ضدکمونیست است که هر کسی را که با دیدگاه‌های راست‌گرایانه‌اش مخالف باشد، به کمونیستی بودن متهم می‌کند. ریموند از او متنفر است، نه تنها به خاطر نحوه برخوردی که با او داشته، بلکه به دلیل پدرخوانده‌اش، سناتور ناکارآمد ایالات متحده، جان ایزلین (جیمز گرگوری)، که در تلاش است تا مقام بالاتری بدست آورد. وقتی مارکو متوجه می‌شود که دیگر اعضای واحدش در جنگ کره کابوس‌هایی مشابه به او داشته‌اند، متوجه می‌شود که اتفاقی برای همه آنها در کره افتاده و ریموند شاو نقطه تمرکز این اتفاقات است.
The Man Who Shot Liberty Valance
وقتی سناتور رنسوم استودارد برای شرکت در مراسم خاکسپاری تام دانفیون به زادگاهش، شینبون، بازمی‌گردد، داستان پشت این همه اتفاقات را برای سردبیر یک روزنامه محلی بازگو می‌کند. او سال‌ها پیش به این شهر آمده بود، یک وکیل به حرفه‌اش. وقتی اتوبوس در راه ورود به شهر توسط لیبرتی والنس، اوباش محلی، به سرقت می‌رود، استودارد جز چند کتاب قانون چیزی برای خود باقی نمی‌گذارد. او در رستوران اریکسون کار می‌کند و در آنجا با هالی، همسر آینده‌اش، آشنا می‌شود. در حالی که منطقه در حال رقابت برای دولت‌داری است، استودارد به عنوان نماینده انتخاب می‌شود، برتری‌ای که به والنس نمی‌رسد، که همچنان به شهر ترس و وحشت می‌آورد. وقتی او دفتر روزنامه محلی را نابود می‌کند و به سردبیر حمله می‌کند، استودارد او را به چالش می‌کشد، هرچند نتیجه نهایی آن‌طور که افسانه‌ها می‌گویند ساده نیست.
Lolita
(لولیتا)
هامبرت هامبرت در خانه‌ی مردی که نامش را به‌تازگی فهمیده، او را به رویارویی وامی‌دارد. اما وقایعی که به این تقابل انجامیده‌اند، چهار سال پیش آغاز شده‌اند. هامبرت، مردی میانسال و اروپایی، به ایالات متحده می‌آید و در کالج بیردزلی در اوهایو به‌عنوان استاد ادبیات فرانسه مشغول به کار می‌شود
To Kill a Mockingbird
(کشتن مرغ مقلد)
در شهری کوچک در آلاباما، سال 1932. آتیکوس فینچ (با بازی گریگوری پک) یک وکیل و بیوه است. او دو فرزند کوچک به نام‌های جم و اسکات دارد. آتیکوس فینچ در حال حاضر از تام رابینسون، مردی سیاه‌پوست که به تجاوز به یک زن سفیدپوست متهم شده، دفاع می‌کند. در همین حال، جم و اسکات به همسایگانشان، خانواده رادلِی‌ها، و به ویژه به بو رادلی مرموز و نادر که کمتر دیده می‌شود، علاقه‌مند هستند.
Lawrence of Arabia
(لارنس عربستان)
توماس ادوارد لورنس، مردی غیر معمول که با عناوین مختلفی نظیر قهرمان، شارلاتان و سادیسمی شناخته می‌شود، خودش را به عنوان یک سرباز گمنام معرفی می‌کند و به جستجوی افتخار به بیابان‌های عربستان می‌رود. داستان با نشان دادن مرگ لورنس در ۴۷ سالگی در اثر تصادف موتور سیکلت در لندن آغاز می‌شود و سپس به گذشته بازمی‌گردد تا ماجراجویی‌های او را به تصویر بکشد. در سال ۱۹۱۶، او به عنوان یک افسر جوان و باهوش در قاهره، مأموریتی برای بررسی شورش عرب‌ها علیه ترک‌ها در جنگ جهانی اول دریافت می‌کند. او در بیابان‌های عربستان، ارتشی غیرنظامی از عرب‌ها تشکیل می‌دهد و با حملات بیابانی، تصادفات قطار و حملات شترها، ترک‌ها را تحت فشار قرار می‌دهد. در نهایت، لورنس ارتش خود را به سمت شمال هدایت می‌کند و به یک ژنرال انگلیسی برای نابودی امپراتوری عثمانی کمک می‌کند. این داستان پر از ماجراجویی و تحولات تاریخی است.